همشـهری‌آنلاین: لر یعنی بختیاری بختیاری یعنی لر استان چهارمحال‌وبختیـاری درون بخش مرکزی رشته کوههای زاگرس بین پیش کوههای داخلی و استان اصفهان واقع شده است

همچنین از شمال و مشرق بـه استان اصفهان، لر یعنی بختیاری بختیاری یعنی لر جنوب بـه استان خوزستان محدود است. لر یعنی بختیاری بختیاری یعنی لر وسعت این استان درون حدود 16533 کیلومتر مربع مـی‌باشد. لر یعنی بختیاری بختیاری یعنی لر این استان ناحیـه‌ای هست کوهستانی درون سلسه جبال زاگرس کـه در باختر آن کوه‌ای مرتفعی قرار گرفته هست و این ارتفاعات سرچشمـه سرشاخه‌های دو رودخانـه دائمـی زاینده رود و کارون مـی‌باشد.

از مـهمترین ارتفاعات غرب استان، زردکوه هست که با ارتفاع 4548 متر درون کوهستان بازفت قرار دارد و تمام سال پوشیده از برف هست کوههای دیگر منطقه کـه بیش از 3000 متر ارتفاع دارند دنباله زردکوه بوده و حد طبیعی آنـها مرز بین استان خوزستان و چهارمحال و بختیـاری هست و از کانونـهای آبگیر دائمـی ایران بـه حساب مـی‌آید.

 پرونده‌ها:

امتداد این کوهها از شمال غرب بـه جنوب شرق بوده و هر چه از غرب بـه طرف شرق نزدیکتر شویم از مـیزان ارتفاعات و تراکم کوهها کاسته شده و به دره‌های باز و دشتهای نسبتاً وسیع همچون دشت لار، فرادنبه، کیـار، لردگان، گندمان و .... ختم مـی‌شود و انباشته رسوبات درون آنـها امکانات مساعدی به منظور کشاورزی بوجود آورده هست که درون این دشتها درون مجموع قریب 24 درصد وسعت استان را شامل مـی‌شوند.

ارتفاع شـهرکرد (مرکز استان) از سطح دریـا 2060 متر مـی‌رسد کـه تقریباً کمترین ارتفاع را درون مدار جغرافیـایی خود درون این قسمت داراست هر چه بـه طرف شرق منطقه حرکت کنیم ارتفاع منطقه کاهش مـی‌یـابد.

ویژگی‌های فرهنگی

مجموعه ایل بختیـاری همراه با سنن و شیوه‌های خاص زندگی، بـه تنـهایی یکی از جاذبه‌های بی‌نظیر و چشم گیر این منطقه است.

زندگی ایلی با الگوی سو آداب و رسوم ویژه، مورد علاقه سیـاحان و دیدار کنندگان داخلی و خارجی است. این جاذبه علاوه بر آن‌که دیدار کنندگان عادی را بـه سوی خود جلب مـی‌کند، مـی‌تواند مورد توجه دانشجویـان و دانش پژوهان علوم اجتماعی و انسانی قرار گیرد.

یکی از دیدنی‌های جالب توجه استان چهارمحال و بختیـاری کوچ ایل بختیـاری است.

اگر چه درون دهه‌های آغازین قرن حاضر گروه‌های کثیر ایل بختیـاری نیز همانند سایر ایلات و عشایر ایران تخته قاپو (یکجانشین) شدند، اما هنوز هم بخشی از ایل، کوچ رو و متحرک است. کوچ روهای بختیـاری، زمستان را دشت‌های شرق خوزستان و تابستان را درون بخشـهای غربی منطقه چهارمحال و بختیـاری بـه سر مـی‌برند.

آنـها هر ساله از اواخر اردیبهشت‌ماه از پنج مسیر مختلف همراه با مبارزه‌ای خستگی ناپذیر با سختی‌های طبیعت، ضمن عبور از رودخانـه‌ها، دره‌ها و پشت سر گذاشتن بلندی‌های زرد کوه درون مناطق معینی از دامنـه‌های زاگرس پراکنده مـی‌شوند و قریب سه ماه درون این منطقه مـی‌مانند و با چرای دام‌ها درون مراتع سرسبز بـه رمـه‌داری مشغول مـی‌شوند. نحوه معیشت و زیست، الگوی سو باورها، سنت‌ها و آداب و رسوم از جمله جاذبه‌های دیدنی این شیوه زندگی است.

موسیقی بومـی:

موسیقی و شـهر درون ایل بختیـاری پیوند جاودانـه‌ای با زندگی ایلی یـافته است. مقام‌های موسیقی ایل بختیـاری بـه نام (بیت معروف) هستند. از مشـهورترین آنـها بـه مقام گله‌داری، برزگری، ابولقاسم‌خان و مقام شیرعلی‌مردون کـه تعداد آنـها حدود 20 که تا 25 مقام هست مـی‌توان اشاره نمود.

هر طایفه و تیره نوازندگان محلی ویژه‌ای دارد کـه به آنـها توشمال مـی‌گویند. توشمال‌ها دارای طایفه و محل زندگی جداگانـه‌ای هستند، مخارج سالیـانـه خود را با شرکت درون مراسم عروسی، عزاداری و جشن‌های دیگر بـه دست مـی‌آورند و به کار زراعت و دامداری نیز مـی‌پردازند.

توشمال‌ها مردمـی عاشق پیشـه و شاعر مسلک هستند کـه بیشتر وقت زندگی روزانـه خود را صرف ساختن ابیـات، لطیفه‌ها، ضرب‌المثل‌ها و متل‌ها مـی‌کنند. آنان درون به وجود آوردن آثار و ادبیـات عامـیانـه سرزمـین بختیـاری سهم بسزایی دارند.

آلات موسیقی بختیـاری‌ها، ساده، محدود و عمدتاُ شامل: کرنا، ساز و دهل است. آوازهای محلی روستاهای چهارمحال و بختیـاری با لحجه‌های مخصوص بـه خودشان بـه خصوص درون هنگام عروسی و شادی واقعاً جالب توجه است. ادوات موسیقی آنـها عبارتند از: دهل، سنج، نی، کرنا، طبل و سنتور.

اعیـاد مذهبی: بختیـاری‌ها به منظور اعیـاد ملی و مذهبی بـه ویژه عید نوروز و مراسم سیزده بدر و بزرگداشت تولد ائمـه اطهار و حضرت پیغمبر (ص) اهمـیت خاصی قائلند. محل چادرهای خود را تغییر مـی‌دهند و در محلی سبز و خرم کـه دارای آب کافی باشد، مستقر مـی‌شوند. شب عید درون چادرهای خود مـی‌مانند، ولی روز اول عید با لباس‌های مخصوص خود، کلاه‌های لری را کج بـه سر گذاشته و به دید و بازدید مـی‌پردازند. بختیـاری‌ها معتقدند لباس سیـاه عزا را حتماً حتما تا قبل از نوروز از تن درون آورد، زیرا درون غیر اینصورت باروری و نعمت از طایفه رخت بر خواهد بست. روز سیزده فروردین از گلهای صحرایی تاج گلی مـی‌آرایند و بر روی مشک دوغشان مـی‌گذارند.

سوگ‌ها و عزاها:

مراسم سوگواری درون مـیان بختیـاری‌ها اهمـیت خاصی دارد و همراه با مراسم پرسوز و گدازی برگزار مـی‌شود کـه احتمالاً نشانـه انس و الفت و همبستگی عمـیقی هست که مـیان آنـها وجود دارد. این اهمـیت هم درون عزاداری‌های مذهبی و هم درون عزاداری‌های خصوصی بـه بارزترین شکل مشـهود است.

عزاداری به منظور ائمـه‌اطهار بـه ویژه درون ماه محرم مثل تمام نقاط ایران با شکوه برگزار مـی‌شود. شیوه اجرای مراسم تقریباً مثل سایر نقاط ایران است. دسته‌های زنجیرزنی، ‌زنی و حضور درون مراسم مساجد و تکایـا از جمله جلوه‌های برگزاری اینگونـه مراسم است. برگزاری مراسم عزاداری خانوادگی نیز جالب توجه است.

در ایل بختیـاری وقتیی فوت کند، ایل یکپارچه غرق غم و ماتم مـی‌شود و لحظه‌ای صاحب عزا را رها نمـی‌کنند، (چوقا) از تن بیرون مـی‌کنند و لباس سیـاه مـی‌پوشند. بعد از غسل متوفی، سید همراه ایل (سید پیر شاه) یـا (سید امامزاده)‌های اطراف مسیر و مکان کوچ و استقرار را خبر مـی‌کنند که تا بر مرده نماز مـیت بگذارند و سپس مرده را بـه خاک مـی‌سپارند.

خاک کـه گودی گور را پر کرد، مردها درون فاصله دور مـی‌ایستند و زن‌های ایل بـه دور گور حلقه مـی‌زنند، گریـه سر مـی‌دهند و همراه با مرثیـه کـه ( گاگریو) گفته مـی‌شود بـه شرح حال زندگی مرده مـی‌پردازند. درون این هنگام توشمال‌ها آهنگ غم انگیزی بـه نام (چپی) مـی‌نوازند.

بعد از این مراسم (خیرات) شروع مـی‌شود. صاحب عزا چادر سیـاهی بر پا مـی‌کند، مردم ایل تیره بـه تیره، طایفه بـه طایفه، به منظور دلداری صاحب عزا مـی‌آیند و (سرباره) مـی‌آورند. سرباره مخارج عزاداری صاحب عزا را کاهش مـی‌دهد. این مراسم که تا یک سال بـه طول مـی‌انجامد، چرا کـه شاید تیره یـا طایفه‌ای درون مسافت‌های دور باشد و یـا امکان حضور بـه موقع پیدا نکرده باشد.

وقتی کلانتر یـا یکی از سرشناسان ایل بمـیرد، مراسم خاصی انجام مـی‌شود. بدین ترتیب کـه زین و برگ اسب یـا اسبانی را با پارچه سیـاه مـی‌پوشانند و بر گردن اسب نیز پارچه‌های رنگین کـه یک سر آن بر زین و سر دیگرش رشانی اسب هست به بند دهنـه مـی‌بندند، سپس اسب را درون حالی کـه دهنـه آن بـه دست یک نفر هست در محوطه امامزاده مـی‌گردانند. این پارچه را ( یـال پوش) مـی‌گویند. چوقا و تفنگ متوفی را نیز روی اسب مـی‌بندند.

صنایع دستی: صنایع دستی چهارمحال و بختیـاری تحت تاثیر تنوع شیوه‌های تولید، گوناگون و متنوع است. عشایر کوچ‌رو، عشایر اسکان یـافته، روستائیـان و اقشار شـهر نشین درون پدید آوردن این نوع محصولات سهیم باشند. درون جامعه عشایری استان صنایع مدرن و کارگاهی وجود ندارد و صنعتگران این جامعه بـه بافت صنایع دستی اشتغال دارند و فعالیت‌های غالب آنـها درون زمـینـه بافت چوغا، خور و خورجین، قالی و قالیچه، سیـاه چادر، گلیم، دستکش و کلاه‌پشمـی و .... است.

‌های محلی: درون استان چهارمحال و بختیـاری درون مواقع برگزاری جشن‌ها و سرورها ‌های متنوعی اجرا مـی‌گردد کـه از معروفترین آنـها ‌عروسی، ‌دستمال، ‌آرام، ‌تند و مجسمـه است.

‌عروسی: درون مراسم عروسی زن ومرد بطور گروهی باهم مـی‌ند و با اینکه قید و بند حجاب کاملاً درون این منطقه (البته‌برای‌غریبه‌ها) وجود دارد، درون مراسم شادمانی شرکت آنـها درون ‌های گروهی مجاز هست و مـی‌توانند دست درون دست دیگر ندگان با آهنگ ساز و دهل بند.

دستمال: محلی زنان درون این هنگام تماشایی است، زیرا زنان با لباسها ی رنگارنگ و زیور آلات مخصوص، درون دستمال شرکت مـی‌کنند. دو عدد دستمال درون دو دست خود مـیگیرند و با تکان دست و پا و جلو و عقب رفتن، درون محیط دایره فرضی مـی‌ند، درون حالی کـه تماشاگران آنـها را درون بر گرفته‌اند هرکه قدرت تحمل بیشتری را داشته باشد مورد تشویق تماشاچیـان قرار مـی‌گیرد.

آرام: درون این نوع ، ندگان سه قدم بـه طور ضربی بـه جلو بر مـی‌دارند و دو قدم بـه عقب بر مـی‌گردند و این رفتار طوری تنظیم شده هست که از دایره منظم خارج نمـی‌شوند، ریتم این نوع بـه نسبت ‌های دیگر بختیـاری آرام است.

تند: درون این نوع نیز حرکات پاها مثل آرام هست با این تفاوت کـه ریتم تندی دارد. اجرا کنندگان دستمال‌ها را تندتند بـه دور سر مـی‌چرخانند و روی شانـه‌ها مـی‌اندازند. گام‌ها نیز بـه صورت تند بـه طرف جلو برداشته مـی‌شوند ولی ندگان بـه عقب بر نمـی‌گردند.

مجسمـه: این با آهنگ ساز اجرا مـی‌شود. هر وقت کـه نوای ساز قطع مـی‌شود، کننده نیز درون همان حال بـه آن حالتی کـه آخرین لحظه آهنگ بوده، درون جای خود مـی‌ایستد و تا آهنگ بعدی نواخته نشده حق ندارد از خود حرکتی ظاهر نماید. مـهارت نده درون حالتی مشخص مـی‌شود کـه بتواند بـه موقع توقف کند و به موقع حرکت نماید.

شـهرستان شـهر کرد

در متون تاریخی از مکانی بـه نام چالشتر درون ناحیـه شـهرکرد بـه عنوان مرکز حکومتی نام شده کـه خرابه‌های دیوار قلعه آن امروز بـه جای مانده است. شـهر کرد گویـا مکانی پاسگاهی بوده هست معروف بـه دهکرد و از حدود سال 1300 با تعیین نماینده مرکزی و استقرار دوائر دولتی آغاز بـه رشد کرده است. پیش از آن و در دوران‌های گذشته، منطقه دستخوش جنگ‌های خوانین، کشمکش‌های مـیان حکومت مرکزی و قدرت‌های محلی و غارت و تصاحب روستاها توسط طوایف مختلف بختیـاری بوده است.

نوسانات سیـاسی داخلی منطقه از یک سو و تغییرات حکومت‌های مرکزی از سوی دیگر مجال و فرصت رشد و تکامل را بـه روستاها و شـهرهای منطقه نداده است.

در کنار این عامل تاریخی، دور بودن از شبکه راه‌های اصلی و مراکز شـهری ایران علت دیگری درون عقب ماندگی نسبی شـهر نشینی و صنعتی منطقه محسوب مـی‌شود.

پس از سال 1300 و تا سال 1340 دهکرد و منطقه چهارمحال و بختیـاری (معروف بـه شـهر چهار محال) از طریق مرکز اصفهان اداره مـی‌شد و از آن بعد تا سال 1352 شـهرکرد مرکز فرمانداری کل چهار محال و  بختیـاری و سپس بـه مرکز استانی با همـین نام تبدیل شد و در حال حاضر شـهری رو بـه آبادانی و توسعه است.

مراکز تاریخی و دیدنی:

  • مدرسه علمـیه، آرامگاه دهقان سامان، خانـه ستودهقلعه شلمزار، قلعه دزدک، قلاع اسعدیـه چلچله، قلعه جونقان، قلعه چالشتر، درب امامزاده، پل زمانخان، سنگ نوشته های مشروطیت، دشت لاله‌های واژگون،منطقه حفاظت شده تنگ صیـاد

شـهرستان اردل

اردل از گذشته‌های دور، یکی از مراکز ییلاقی و اسکان عشایر ایل هفت لنگ بختیـاری بود و در متون تاریخی از جمله سفرنامـه ابن‌بطوطه کـه از اصفهان که تا شوشتر سفر کرده، اشاراتی بـه این ناحیـه شده است. سبز کوه یکی از مناطق زیبای این شـهر است.

این منطقه درون سه شـهرستان اردل، بروجن و لردگان واقع شده و با وسعتی درون حدود 62000 هکتار دارای اکوسیستم‌های ویژه و چشم اندازهای طبیعی، مرتعی، جنگلی، و کوهستانی مـی‌باشد.آبشارهای پر آب و دیدنی مثل تنگ زندان و آبشار معدن زیبایی منطقه را دوچندان کرده است. این منطقه دارای سه تنوع آب و هوایی مـی‌باشد و به تبع آن جانورانی چون پلنگ، خرس قهوه‌ای، سنجاب بلوط‌های غرب ایران، کل، بز و کبک دری درون این منطقه زندگی مـی‌کنند.

مراکز دیدنی:

  • منطقه جنگلی اردل، منطقه حفاظت شده سبزکوه

شـهرستان بروجن

بروجن دومـین شـهر منطقه چهار محال و بختیـاری است. این شـهر درون دشتی بـه وسعت حدود 580 کیلومتر مربع درون شرقی ترین نقطه منطقه و در محل تلاقی راه‌های سه استان چهار محال و بختیـاری، اصفهان و فارس قرار گرفته است.

تاریخ اسکان جمعیت درون این مکان بـه یکی دو قرن و تاریخ مرکزیت جمعیت بـه حدی کـه بتوان آن را شـهر نامـید بـه پس از نـهضت مشروطیت مـی‌رسد. رشد فزاینده جمعیت آن از دهه‌های سوم و چهارم قرن حاضر آغاز شد و گسترش شـهر بروجن با توجه بـه موقعیت جغرافیـایی آن کـه در طلاقی سه استان قرار گرفته است، توسعه آن را از امتیـاز ویژه‌ای برخوردار نموده و روند رشد آن را تسریع کرده است.

مراکز دیدنی:

  • امامزاده حمزه علی، تالاب چغاخور، تالاب سولگان، تالاب گندمان، منطقه حفاظت شده سبزکوه

شـهرستان بلداجی

از گذشته بلداجی اسناد تاریخی مدونی درون دست نیست ، لیکن شواهدی وجود دارد کـه مبین اسکان جمعیت درون این ناحیـه است. خرابه‌های صفی آباد محل اسکان عشایر ترک زبان قشقایی یـا ترکان تیره بولوردی صفی‌خان قشقایی بود.

این تیره بعد از صفی آباد بـه محل فعلی شـهر بلداجی نقل مکان کرده‌اند و به مرور زمان از نقاط دیگری مانند جونقان و فرا دنبه نیز گروه‌هایی بـه بلداجی مـهاجرت کرده و اسکان یـافته‌اند.

همراه با اسکان اجباری ارامنـه درون دوران صفویـه درون اصفهان گروهی از ارامنـه نیز درون بلداجی و قلعه ممکا ساکن و بعدها بـه علل مذهبی مجبور بـه کوچ از این دو نقطه شده‌اند. درون هر صورت قدمت قطعی هسته اولیـه شـهر بلداجی را که تا حدود 250 سال پیش تخمـین مـی‌زنند. گز انگبین این شـهر بسیـار مشـهور است.

شـهرستان جونقان

جونقان سابقه چندانی بـه عنوان شـهر ندارد و با تاسیس شـهرداری درون سال 1356 شـهر نامـیده شده است. سابقه تاریخی اسکان و استقرار جمعیت را درون این مکان بر اساس متون تاریخی مـی‌توان بـه دوران صفوی نسبت داد و رونق آن را مـی‌توان از دوران قاجار و پس از انقلاب مشروطیت دانست کـه سردار اسعد بختیـاری این مکان را مقر حکومتی خود قرار داد.

شـهرستان فارسان

این شـهرستان مـهمترین کانون شـهری درون قلمرو سردسیر عشایر هفت لنگ بختیـاری هست ودارای جاذبه های طبیعی همچون: غارسراب بابا حیدر، غار آقا سید عیسی، پیر غار، چشمـه دیمـه کـه گواراترین آب جهان شناخته شده است، رودخانـه بازفت، دشت لاله های واژگون، شکارگاه های متعدد و... است. منطقه فارسان عمدتاً ییلاق عشایر بختیـاری ومرکز حکومت خوانین آل بویـه بوده است، ازاین رو قلعه هایی بـه نشانـه اقتدار وسلطه خوانین درمنطقه ساخته اند.

مراکز دیدنی:

  • تونل کوهرنگ، سنگ نوشته های مشروطیت، پیست اسکی چالگرد، آبشار دره عشق، چشمـه کوهرنگ، چشمـه دیمـه

شـهرستان فرادنبه

سابقه پیدایش فرادنبه را بـه بیش از 400 سال پیش نسبت مـی‌دهند کـه گویـا چهار قلعه درون اطراف آن وجود داشت. همچنین از این محل بـه نام پیر دامنـه با 800 نفر جمعیت درون سفر نامـه‌ای مربوط بـه سال 1323 هجری قمری یـاد شده است. درون دوران اخیر کـه از تاخت و تاز عشایر بختیـاری بر روستاهای چهارمحال کاسته شد، فرادنبه رشد و توسعه یـافت.

شـهرستان فرخشـهر

سابقاً اسکان جمعیت درون مکان امروزی فرخشـهر بـه استناد متون و ابنیـه تاریخی موجود بـه حدود 5 قرن قبل نسبت داده مـی‌شود و از جمله بنای مسجد جامع تخریب شده شـهر، شاهدی بر این مدعا است. از تحولات این شـهر درون فاصله چند قرن گذشته اطلاع چندانی درون دست نیست.

این شـهر بـه علت موقعیت جغرافیـایی، یعنی قرار گرفتن بر سر راه اصفهان- شـهرکرد، همراه با تغییر موقعیت سیـاسی منطقه بـه فرمانداری کل وسپس بـه استان، رشد و گسترش یـافته و از سوی دیگر بـه عنوان نزدیکترین مرکز جمعیتی منطقه بـه استان اصفهان تحت تاثیر تحولات قطب جمعیتی- صنعتی اصفهان، رشد کرده است.

شـهرستان لردگان

شـهر لردگان از دیر باز مرکزی به منظور مبادلات عشایری بوده است. درون متون تاریخی از لردگان بـه نام لردجان نام شده است. قلعه لردگان درون نزدیکی چشمـه برم لردگان درون دوران لر بزرگ ساخته شده بود کـه خرابه‌های آن اکنون نیز باقی مانده است.

مراکز دیدنی:

  • آبشار آتشگاه، چشمـه برم، منطقه جنگلی بازفت، منطقه حفاظت شده سبز کوه

شـهرستان هفشجان

قدمت تاریخی اسکان جمعیت درون محل فعلی هفشجان و دیگر مراکز جمعیتی چهارمحال (لار، کیـار، گندمان،‌ مـیزدج) بنا بر متون تاریخی و شواهد موجود بـه سلسله‌های ساسانی و اشکانی مـی‌رسد. درون ادوار بعدی چهارمحال بـه علل گوناگون مورد توجه ملوک، سلاطین و حکومت‌های مرکزی قرار گرفت.

در دوره‌هایی بـه علت واسطه قرار گرفتن مـیان مناطق مرکزی ایران و دشت‌های حاصلخیز خوزستان و راه‌های آبی آن سرزمـین، و در دیگر ادوار بـه عنوان تیول یـا شکارگاه و یـا بـه علل مـهار عشایر ایلات بختیـاری و غیره مورد توجه بوده است. سنگ نبشته‌های قبور موجود درون هفشجان حدود 300 سال سابقه استقرار جمعیت درون این ناحیـه را نشان مـی‌دهد.

 این آبادی درون دوره قاجار تحت سلطه خوانین بختیـاری بوده، لیکن با تثبیت قدرت مرکزی از اقتدار این ایل کاسته شد. درون دوران معاصر، هفشجان بـه صورت یکی از چند مرکز جمعیتی مـی‌باشد کـه در حوزه نفوذ مستقیم شـهر کرد قرار دارد و نقش شـهری کوچک همراه با ارایـه خدمات ناحیـه‌ای بـه روستاهای اطراف را ایفا مـی‌کند.




[آشنایی با استان چهارمحال‌ و ‌بختیـاری لر یعنی بختیاری بختیاری یعنی لر]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 10 Nov 2018 11:17:00 +0000